کتابهای 31 تا 35 از 160    صفحات:   1  2  3  4  5  6  7  8  9  >
نمايش كتاب‌های دارای حق انتشار
نمايش كتاب‌های آرشیو شده

آقای باد
انتشار به زبان‌های دیگر:حقوق چاپ به زبانهای دیگر موجود است.
تصویرگر:مسعود قره باغی
گروه سنی:+7
مولف:مسعود قره باغی
ناشر:در دست چاپ



همه بستنی های دنیا

17 صفحات
انتشار به زبان‌های دیگر:کره ای
گروه سنی:+7
مولف:مسعود قره باغی
هنرمند:مسعود قره باغی
چکیده:خرس قطبی کوچک منتظر است تا مادرش غذا بیاورد. همانطور که او بیش از حد معمول منتظر است، او به خواب می رود. اما وقتی از خواب بیدار می شود، خود را در اقیانوس تاریک بی پایان می بیند. خانه یخی او قبل از ذوب شدن به بندرگاه می رسد.



حکایت حمالی که رمال شد

25*21
28 صفحات
978-622-6630-71-9
تصویرگر:خیریه، راشین
گروه سنی:+6
مولف:مهدی حجوانی
ناشر:کتابهای طوطی
چکیده:مردی به اصرار زنش وسوسه می‌شود کار حمّالی را رها کند و شغل رمّالی پیشه کند. از بخت بلند، دو بار پیش‌بینی‌اش درست از کار درمی‌آید، رمّال‌باشیِ شاه می‌شود و حسابی نانش می‌افتد توی روغن. اما این تازه آغاز ماجراست…



ماه بود و روباه

22*22
28 صفحات
964-432-764-0
انتشار به زبان‌های دیگر:ژاپنی,  ایتالیایی,  چینی تردیشنال,  چینی سنتی
تصویرگر:تیموریان، آناهیتا
گروه سنی:5+
مولف:تیموریان، آناهیتا
ناشر:کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
چکیده:یک شب که ماه از تمام شب‌های دیگر قشنگ‌تر بود و به زمین نزدیکتر، روباه کوچک از کوه بالا رفت و ماه را برداشت و به لانه خود برد.
آن شب روباه از بودن ماه در لانه‌اش خوشحال بود. گاهی می‌خندید، گاهی دور او می‌چرخید، ماه فقط می‌تابید.

روباه به علفزار رفت تا برای ماه غذایی دست و پا کند. وقتی برگشت ماه کمی بزرگتر شده بود. روباه خوشحال شد و شروع به پختن غذای لذیذی کرد. او سفره شام را قشنگ چید و رو به ماه کرد تا او را سر سفره دعوت کند. تازه یادش افتاد ماه که غذا نمی‌خورد، ماه فقط می‌تابد.

فردای آن شب ماه کمی بزرگتر شده بود. روباه یک نقاشی قشنگ از او کشید، خواست آن را به ماه نشان دهد، تازه یادش افتاد، ماه که چشم ندارد. روز بعد روباه توی جنگل تمرین آواز کرد و به لانه برگشت، ماه را دید که باز هم بزرگتر شده است. خوشحال شد و شروع به خواندن کرد، اما هنوز چند کلمه بیشتر نخوانده بود که یادش افتاد، ماه که گوش ندارد. ماه فقط می‌تابد.

شب‌ها می‌گذشت و ماه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. اما ماه فقط بزرگ می‌شد و فقط می‌تابید. سیزده شب گذشت و شبی رسید که ماه بزرگ بزرگ شد، یک ماه کامل.
فردای آن شب روباه تصمیم خود را گرفت که چطور ماه عزیزش را خوشحال کند. منتظر ماند و بعد از چهارده شب، وقتی ماه دوباره کوچک شد. آن را برداشت و از کوه بالا رفت و دوباره سرجایش گذاشت.



سنگ اسیاب

22*22
24 صفحات
978-600-6729-02-2
تصویرگر:حسن عامه کن
گروه سنی:+7
مولف:صابری، بابک
ناشر:انتشارات کودکان، ایران
چکیده:بلدرچین به آسیاب آمد و گفت: سنگ آسیاب! می‌‌‌‌‌‌‌توانی این ذرت‌‌‌‌‌‌‌ها را خرد کنی؟ جوجه‌‌‌‌‌‌‌های من نمی‌‌‌‌‌‌‌توانند ذرت‌‌‌‌‌‌‌هایی به این بزرگی بخورند. سنگ آسیاب گفت: البته که می‌‌‌‌‌‌‌توانم؛ این که کاری ندارد. بلدرچین کیسه‌‌‌‌‌‌‌اش را پر از ذرت خرد شده کرد و رفت.

کتابهای 31 تا 35 از 160    صفحات:   1  2  3  4  5  6  7  8  9  >
نمايش كتاب‌های دارای حق انتشار
نمايش كتاب‌های آرشیو شده
©2002-2024 KIA literary agency based in Tehran. All rights reserved.   powered by: NeekPendar Group info@neekpendar.com