| |
کتابهای 56 تا 60 از 161 صفحات: < 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 > |
|
| خرگوشان چشمه ی ماه |
 28.2*21 32 صفحات 978-622-6986-01-4 | | | تصویرگر: | امیر شعبانی پور | گروه سنی: | +7 | مولف: | محمدی، محمدهادی | ناشر: | موسسه پزوهشی تاریخ ادبیات کودکان | چکیده: | پشت این حکایت اما سخن دیگری هست. روایت زندگی بشری از آغاز تا کنون که هر جا دست قدرت در کار بوده، با خود ستم و سرکوب هم آورده است. فیلان در این داستان نماد قدرت هستند، اما حکایت، به ستم بر خرگوشان محدود نمیماند و مبارزهی آنها برای رهایی از دست فیلان زورگو، هستهی اصلی این روایت شیرین را میسازد. ویژگی این اثر، در زبان ویژهای است که نویسنده برای باز آفریدن دوبارهی این حکایت به کار گرفته است. این زبان در کنار تصویرهای زیبا و خیالبرانگیز تصویرگر، اثری ویژه را برای مخاطبان فارسی زبان خلق کرده است. |
|
|
|
| طوطی و بقال |
 28*20.5 32 صفحات 978-600-7112-67-0 | | | تصویرگر: | امیر شعبانی پور | گروه سنی: | +7 | مولف: | محمدهادی محمدی | ناشر: | موسسه پزوهشی تاریخ ادبیات کودکان | چکیده: | این شهر است، خانهها از سنگ و از چوب است. خانهها در دارد، پنجره. آدمها دوبهدو، چند به چند. میروند، میآیند. این شهر است، با بازار. این چند است، آن چند است؟ تو بدوز، تو بپوش! آدمها میدهند، میگیرند. این داد است، این ستد. این جنب است، این جوش است. از هرجا میجوشد زندگی… |
|
|
|
| افسانه ی پیاز |
 21*21 28 صفحات 978-600-8869-21-4 | | | انتشار به زبانهای دیگر: | ترکی | تصویرگر: | گلدوزیان، علیرضا | گروه سنی: | +6 | مولف: | نارسیس امامی | ناشر: | هوپا | چکیده: | دختر پادشاهی بود، خوشگل و قد بلند و ناز...هر روز میرفت تو باغشون، خوشحال و شاد اسمش پیاز... |
|
|
|
| مادر |
 28 صفحات 978-600-3333-73-4 | | | تصویرگر: | هدی حدادی | گروه سنی: | +6 | مولف: | ایرج میرزا | ناشر: | انتشارات میرماه | چکیده: | شعری در ارتباط با مادر |
|
|
|
| افسانه ی تیرانداز جوان |
 29 صفحات 978-600-01-0888-5 | | | تصویرگر: | نوشین صفاخو | گروه سنی: | +8 | مترجم: | محمود محقق | مولف: | حمیدرضا شاه آبادی | ناشر: | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان | چکیده: | رعد برای فراگیری فنون تیراندازی عازم سفری طولانی میشود و در پی آن، به سرزمین ختن، نزد استاد تیراندازی میرود .استاد که نسیم نام دارد طی چند سال سه کار مهم را به او میآموزد :باز نگه داشتن چشمها و پلک نزدن ; چیزهای کوچک را بزرگ دیدن ;چیزهای بزرگ را کوچک دیدن .به این ترتیب رعد به تیرانداز چیرهدستی تبدیل میشود و به سرزمین خود باز میگردد .روز مسابقه تیراندازی فرا میرسد .اما در لحظه موعود که رعد میبایست با طوفان رقابت کند، رعد رقیب تنومندش را آن قدر کوچک میبیند که مسابقه دادن با او را در شان خود نمییابد .از همین رو از ادامه مسابقه خودداری میکند |
|
|
کتابهای 56 تا 60 از 161 صفحات: < 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 > |
|