| |
کتابهای 106 تا 110 از 161 صفحات: < 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 > |
|
| عروس قصه گو |
 22 صفحات | | | بازنویس: | محمد کاظم مزینانی | تصویرگر: | گلدوزیان، علیرضا | گروه سنی: | 5+ | ناشر: | منادی تربیت | چکیده: | خبر گناه بزرگ زن پادشاه به او رسید. پادشاه بسیار ناراحت و پریشان شد و به جلاد دستور داد فوراً گیسوان آن زن را به دم اسبی وحشی ببندند و او را رها کنند تا کیفر کار خود را ببیند.
از آن روز پادشاه کینهی عجیبی نسبت به زنان در خود احساس میکرد و به وزیرش دستور داده بود که هرروز یک دختر جوان را به عقد او در بیاورند. پادشاه روز بعد ازعروسی با دختر جوان او را میکشت. دیگر دختری در شهر باقی نمانده بود و وزیر نگران از این بود که اگر نتواند همسری دیگر برای پادشاه پیدا کند پادشاه دستور به قتل او صادر کند.
وزیر، غمگین به خانه رفت و به زن و دخترانش گفت آماده باشید که پادشاه فردا جان مرا خواهد گرفت. یکی از دخترانش که شهرزاد نام داشت به پدر گفت که نگران نباشد و بهجای عروس فردا شهرزاد را معرفی کند.
شهرزاد در ذهن خود نقشهای داشت که میتوانست هم جان خود را نجات دهد هم جان پدر را.
آن نقشه این بود...
|
|
|
|
| دختری که بالهایش را پیدا کرد ! |
 32 صفحات | | | بازنویس: | محمد کاظم مزینانی | تصویرگر: | رحیمزاده، پژمان | زبان: | فارسی | گروه سنی: | 5+ | ناشر: | منادی تربیت | چکیده: | این داستان، داستان مردی به نام جانشاه است که برای شکار به دردسرهای زیادی میافتد و سر از سرزمین پرندگان و پریان درآورده و در آنجا دلباختة پریزادی میشود اما وصلت با آن پریزاد کار بسیار سختی بود و جانشاه برای رسیدن به معشوقش مجبور بود کارهای بسیار سختی را انجام دهد. ازجملهی آن کارها ... |
|
|
|
| خواب پر گوسفند |
 32 صفحات | | | تصویرگر: | رحیمزاده، پژمان | ناشر: | نشر فاطمی | نویسنده: | رحیمزاده، پژمان | چکیده: | شبها وقتی نمی توانی بخوابی شروع به شمارش گوسفندهای خوابت بکن ...
با شمارش آنها کم کم چشمهایت روی هم میفتد .
امیدوارم که خواب خوشی داشته باشی و مواظب گوسفندهای خوابت باش ! |
|
|
|
| موش باهوش |
 16 صفحات 978-1-910328-01-9 | |
|
| بچه همه |
 32 صفحات 978-964-391-551-3 | | | انتشار به زبانهای دیگر: | ترکی, اسپانیایی, آلمانی, اتریشی, چینی سنتی, فارسی | تصویرگر: | تیموریان، آناهیتا | گروه سنی: | 5+ | مولف: | تیموریان، آناهیتا | ناشر: | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان | چکیده: | روزی در یک جنگل بزرگ چیز گردی پیدا شد…
و بعد یک دفعه صدا کرد و شکست
ترق!!!
و یک جوجه با دهن باز افتاد بیرون…
هیچ کس نمی دانست چه جوری باید از یک جوجه نگه داری کرد.
... همه جوجه را دوست داشتند. اسمش را گذاشتند بچه ، بچۀ همه
کم کم بزرگ شد، گاهی بع بع میکرد، گاهی مو مو...
بزرگتر ها می خواستند به او پرواز کردن یاد بدهند. اما چه جوری؟؟
...
بچه داشت غصه دار می شد که بالای درخت یک پرنده دید، درست شکل خودش.
پرنده پر زد و بالاتر رفت، بچه نفهمید چه طور... اما یک دفعه دید پرواز میکند....
|
|
|
کتابهای 106 تا 110 از 161 صفحات: < 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 > |
|